این روزها مثل یک ذکر مداوم کلمات بدون تعصب، بدون قضاوت رو می گم، وقتی قراره یک تغییر در رفتار داشته باشی، سخته، بیشتر این ذهن هست که در مقابل تغییر طفره می ره، واسه همین تبدیلش کردم به چیزی شبیه ذکر گفتن، این تکرار کردن ها باعث می شد زمانی که در موقعیتی قرارمی گرفتم که تضاد با هدفم داشت یادآواری بشه و بعد از یک مدت تبدیل به یک عادت بشه.
معمولا همیشه دو طرف، دو گروه، دو حزب، دو نظر و در کل دوگانگی وجود داره، شاید به این موضوع آگاه باشیم و شاید آگاه نباشیم و ندونسته به یکی از این دوگانگی تمایل داشته باشیم و این شروع تعصب، قضاوت و خیلی چیزهای بدتر باشه، از ساده ترین چیزها مثل دو نوع پیتزا گرفته تا پیچیده ترین مثال ها مثل نظرات سیاسی، سبک زندگی، دین و...
و خب از آنجا که من دنبال ذهن آرام هستم، باچنین تغییری بیشتر به یک مشاهده گر تبدیل شدم.